تجربه شخصی: "من در 30 سالگی باکره ام را از دست دادم و از چیزی پشیمان نیستم"

تجربه شخصی: "من در 30 سالگی باکره ام را از دست دادم و از چیزی پشیمان نیستم"
تجربه شخصی: "من در 30 سالگی باکره ام را از دست دادم و از چیزی پشیمان نیستم"

تصویری: تجربه شخصی: "من در 30 سالگی باکره ام را از دست دادم و از چیزی پشیمان نیستم"

تصویری: تجربه شخصی: "من در 30 سالگی باکره ام را از دست دادم و از چیزی پشیمان نیستم"
تصویری: Ричард Брэнсон: Жизнь на высоте в 30 тысяч футов 2024, مارس
Anonim

در بخش "تجربه شخصی" ، هیئت تحریریه Rambler توصیه های مفید خوانندگان ما را منتشر می کند. ما پیشنهاد می کنیم در مورد اثربخشی شورا در نظرات بحث کنیم.

حالا کمی گریه از قلب در خواهد آمد. من در 30 سالگی باکرگی ام را از دست دادم و راستش را بخواهید پشیمان نیستم. تصمیم گرفتم اینگونه صحبت کنم ، زیرا دیگر چشمهای دلسردانه خواهران و دوست دخترانم را نمی بینم.

من در یک خانواده فوق العاده مذهبی بزرگ شدم که طبیعتاً صحبت در مورد رابطه جنسی تابو بود. همینطور ارتباط با جنس مخالف. یک بار ، در کلاس دهم ، یک همکلاسی داوطلب شد و من را در خانه همراهی کرد ، بنابراین پس از این ماجرا پدر و مادرم چنان رسوایی بر سر من انداختند که من چند سال دیگر مردان را فراموش کردم.

ظاهر من معمولی است ، حتی می توانم بگویم غیر قابل توجه است ، بنابراین من نیز توجه زیادی از مردان مشاهده نکردم. اما این نیمی از دردسر است: در سن 23 سالگی هیچ تجربه جنسی نداشتم. در حالی که همسن و سالانم در حال زایمان و ازدواج بودند ، من حتی نمی دانستم بوسه پرشور چگونه است. در آن سال ها من را بسیار نگران کرد ، شب ها را در سایت های دوست یابی گذراندم تا "آن یکی" را ملاقات کنم ، اما فقط با پیشنهادهای ناپسند و "دیکپیک" روبرو شدم. و نمی خواستم بکارت را به اولین نفری که ملاقات کردم بدهم.

برای اینکه به نوعی خودم را راضی کنم ، شروع به خودارضایی و تماشای پورنو کردم. این به رفع تنش کمک کرد و خیلی زود به یک عادت تبدیل شد. حتی فکر می کردم بدون مرد می توانم کار کنم. اما وقتی دوستانم بار دیگر با رنگ در مورد چگونگی عشق ورزیدن به رابطه جنسی و چگونگی مهارت شریک زندگی خود در این موضوع صحبت کردند ، احساس ناامنی کردم.

وقتی 30 ساله شدم منصرف شدم. فهمیدم که دیگر نمی توانم به دنبال یک شاهزاده باشم ، که به جنسیت انسانی احتیاج دارم. من دوباره به سایت دوستیابی برگشتم و به طور غیر منتظره ای با یک مرد جالب در آنجا ملاقات کردم. در ملاقات دوم ، به او گفتم كه من هرگز رابطه جنسی نداشته ام و او … خوشحال شد. گرچه من برای ترس او و خاتمه فوری ارتباط ما آماده بودم.

من تمام اصولم را به پس زمینه راندم ، و بعد از یک هفته خواستگاری خوابیدیم. او تا آنجا که ممکن بود با من ملایم بود ، من حتی احساس درد نمی کردم. و سپس ماراتن جنسی ، تقریباً یک ماهه آغاز شد. او همه چیز را به من آموخت ، در مورد شیوه های مختلف جنسی صحبت کرد و به من کمک کرد تا بدنم را دوست داشته باشم ، که همیشه به آن شک داشتم. ما هنوز با هم هستیم و خوشحالم که مدتهاست منتظر رابطه جنسی هستم - اما به طور قطع می دانم که اولین تجربه من با یک شخص مناسب بوده است.

بارگذاری…

توصیه شده: