"تمایل به جنگ با بچه ها وجود داشت." طرفدار "اسپارتاک" - یک مبارز حرفه ای

"تمایل به جنگ با بچه ها وجود داشت." طرفدار "اسپارتاک" - یک مبارز حرفه ای
"تمایل به جنگ با بچه ها وجود داشت." طرفدار "اسپارتاک" - یک مبارز حرفه ای

تصویری: "تمایل به جنگ با بچه ها وجود داشت." طرفدار "اسپارتاک" - یک مبارز حرفه ای

تصویری: "تمایل به جنگ با بچه ها وجود داشت." طرفدار "اسپارتاک" - یک مبارز حرفه ای
تصویری: Красная Поляна | Роза Хутор | Горки Город | Газпром | Как все начиналось | Красная Поляна 2021 2024, مارس
Anonim

یکی از طرفداران "اسپارتاک" Ekaterina Makarova امسال در اولین مسابقه مشت مشت زنان در روسیه در مسابقات Top Dog شرکت کرد. و اولین قهرمان برنامه "در حال حرکت". در شماره جدید ، ما با Ekaterina در مورد زنان متعصب و در مورد فوتبال صحبت کردیم. کاتیا در فعالیت های هواداران شرکت فعال داشت ، مواد شیمیایی و بنرهایی را به ورزشگاه آورد و همچنین طلوع یکی از گروه های معروف هواداری اسپارتاک را گرفت.

Image
Image

اكاترینا می گوید: "هنگامی كه گروه حامیان تازه شروع به تشكیل كردند ، چندین دختر در این ترکیب بودند ، از جمله من." - در برابر این زمینه ، س questionsالات مختلف روی حیله و تزویر آغاز شد. تعجب آور نیست ، زیرا دختران اغلب در بهترین حالت ، به خاطر یک مهمانی به فوتبال می آیند. در بدترین حالت ، به خاطر ارتباطات زودگذر ، اما من نمی خواهم به جای همه صحبت کنم. من شخصاً دخترانی را ملاقات کردم که برای روحیه ایدئولوژیکی آنها ارزش قائل هستم. آنها ، به عنوان افراد ، به عنوان شخصیت ، جالب بودند ، به علاوه آنها به فوتبال علاقه مند بودند - نه به این دلیل که بچه ها آنجا هستند ، بلکه به این دلیل که آنها علاقه دارند در یک تیم باشند و کاری برای تیم انجام دهند.

اولین بار توهین آمیز بود: سعی کردم ثابت کنم که برای این کار در اینجا نیستم و بعد فهمیدم که چیزی برای اثبات ندارم. من کاری را که دوست دارم انجام می دهم و افرادی که از نزدیک با آنها ارتباط برقرار می کنم این کار را می بینند. من قبلاً همه چیز را به آنها ثابت کردم.

درباره زندگی در حال حرکت

- اساساً ، این پشتیبانی بصری در بخش بود. و تمام مقدمات قبل از آن - آنها بنرهایی کشیدند ، آنها را بیرون گذاشتند. سپس ، هنگامی که اجراهای در مقیاس بزرگ آغاز شد ، کمک به تعداد بیشتری از افراد برای بلند کردن ، گسترش و انجام آن به موقع انجام شد.

در خارج از استادیوم ، مجبور شدم "پیشاهنگی" کنم. نه اغلب ، به معنای واقعی کلمه چند لحظه وجود داشت ، اما آنها همچنین به پیشرفت تیم کمک می کردند. گروه حامیان از پایین شروع به کار کردند. لحظاتی را به یاد می آورم که در راه پله ها یک بنر 3 × 3 متری ترسیم کردیم.

پس از آن لازم بود که یک بنر بزرگتر تهیه کنید - آنها به دنبال محل ، سالن بودند. هر بار که بنر بیشتر و بیشتر می شد. مشکل این نیست که آن را ترسیم کنید ، بلکه یافتن مکانی برای طراحی است تا کسی در این روند شما را تحت پوشش قرار ندهد. من گاهی بنر را در کیفم حمل می کردم تا کسی آن را پیدا نکند. فایرا نیز حمل می کرد ، اما همه چیز در چارچوب فرهنگ بود!

من وقتی تیم تازه تشکیل می شد شروع کردم ، هدف ما شباهت به فوتبال نزدیک مردان بود. گروهی از دختران که قرار است برای شکوه اسپارتاک با دیگران بجنگند. در ابتدا ، من حداکثر گرایی جوانی داشتم ، نمی خواستم از بچه ها عقب بمانم. اما فهمیدم که دیدگاه من در مورد فوتبال ، تیم بسیار متفاوت از دیدگاه دختران دیگری است که به دنبال من آمدند یا از من شروع کردند. من در این نوع نوعی دور هم جمع شدن ، آرزوی پیوستن به یک چیز برتر - برای دوست شدن بازیکنان فوتبال را دیدم.

تیم از تیم مهمتر است

- این اتفاق افتاد ، اما نگرش من نسبت به تیم با تیم جایگزین شد. حضور در آن برای من خوشایندتر شد ، علایق با برخی افراد همزمان بود. علاقه قبلی به فوتبال از بین رفته است - من اعتراف می کنم اکنون به ویژه در آنجا نیست.

- آیا به فوتبال ادامه می دهید؟ - خیلی کم. شما باید هزینه آن را بپردازید ، اما اکنون همه چیز گران است. اما در جاده ای که می روم. این سفرها به یاد ماندنی است ، زیرا شما به دنبال احساسات ، با عزیزان خود هستید.

- چه بازیکنانی از اسپارتاک فعلی را می شناسید؟ - من حتی نامی از آنها نمی برم. من واقعاً این را دنبال نمی کنم.

- معلوم شد ، شما یک "ورزشکار" معمولی هستید؟ - معلوم شد ، بله. شرمنده نیستم که بپذیرم علاقه به فوتبال تیم را جایگزین کرده است و اکنون علاقه مند به حرفه ورزشی هستم.

- ادامه مضمون ، وقتی به طور فعال به استادیوم رفتید - همه این اتهاماتی که باید کسی بخورد آیا دختران این حرف ها را می زنند؟ آنها این را می گویند زیرا هزینه ای وجود دارد - شما باید از آن پشتیبانی کنید.

- و این واقعیت که از نظر جسمی عجیب به نظر می رسد؟ - بله ، آنها فریاد زدند.

مشکلات با مسئولان

- اکنون مشکلاتی درمورد همرزمان شما از گروه حامیان وجود دارد.یک چیز خیلی عجیبی که بعد از اعزام صلح دوستانه تیم به وجود آمد - آنها فقط موارد شدید را پیدا کردند. بدیهی است که هیچ خطری از جانب این افراد وجود ندارد و نمی تواند باشد. همه این منطقه از استادیوم را می دانند ، هیچ ترافیکی پر جنب و جوش وجود ندارد ، و مردم اکنون کاملاً بی ربط ، فقط به دلیل تأثیرگذاری نمایان شده اند. این مسئله همیشه پس از برخی حرکات فوتبالی که به کسی آسیب نرساند ، وجود داشته است. بله ، این غیرمنصفانه است.

- آیا چنین مواردی داشته اید؟ - این مسائل کوچک بود. شخصی در کنار شما آتش روشن کرد و آنها نیز شما را بردند. سپس همه چیز را توضیح می دهید ، ده ساعت در بخش می نشینید - آنها یک جریمه را می نویسند و تمام.

جنگ با بچه ها

- من آرزو داشتم با پسران بجنگم. لحظه ای را به یاد می آورم که آمدم و پرسیدم: "من هم می خواهم بجنگم ، می توانم؟" آنها به من نگاه كردند: "آیا [ضربه زدی]؟" با گذشت زمان ، فهمیدم كه این احمقانه است هم در رابطه با خودم و هم درمورد آن دسته از افرادی كه علیه من بیرون می روند و كنار من خواهند بود ، زیرا از این طریق روحیه شما را بدتر می كند وضعیت هم از یک طرف و هم از طرف حریف. کسی نمی تواند دختر را بزند و این می تواند او را به سمت یک لک و لجبازی سوق دهد. دیگر "بازی جوانمردانه" نیست ، معلوم است ناعادلانه است.

"بازی جوانمردانه این بود که به پاها پسران نزنم؟" "وقتی مجبورم با یک نفر دعوا کنم ، همیشه بالای کمر نگاه می کنم. در ورزش چنین قاعده ناگفته ای وجود دارد. فکر می کنم اگر آنها به من بگویند که عمداً آن را بزنم ، انجام آن برایم مشکل خواهد بود.

- و اگر فردی با تربیت سخت بیرون بیاید و فکر کند: "چه احمقی که هستی. اماده ای؟ ما حتی باید سخت تر از مردان با شما برخورد کنیم. "- در اصل ، او حق دارد. همه کسانی که بیرون می روند می دانند که چرا این کار را می کنند ، آنها می دانند که مورد ضرب و شتم قرار می گیرند ، اما آنها نیز مورد ضرب و شتم قرار می گیرند. اگر متاسف باشید ، پس هیچ کس آنجا نخواهد بود. این کل ماجراست. اگر من بیرون می رفتم و آن را می گرفتم ، این انتخاب من ، مشکلات من بود و هیچ کس را نمی توان مقصر این امر دانست.

وقتی به سن پترزبورگ رفتم ، آنجا خوب شدم. من و دو نفر دیگر بودیم ، داشتیم از پارک عبور می کردیم و فقط دو ماشین در حال رسیدن بودند ، حدود هفت نفر در حال پیاده شدن بودند. به آنها گفته شد که مرا لمس نکنید ، و آنها نزد آن دو رفتند و شروع به ضرب و شتم من کردند. البته من فقط آنجا نخواهم ایستاد و تماشا خواهم کرد. از پشت بالا می آیم ، پهلویم را می اندازم و عبارتی ناپسند را در جهت خود می شنوم ، و یک بار - آسمان بالای سرم. من لرزیدم ، چهره های آنها نیز دندانه دار است ، اما هیچ چیز جدی نیست.

- یعنی ، این موردی بود که خودت می خواستی و آن را به دست می آوردی؟ - بله ، اگر من در همین نزدیکی ایستاده بودم ، آنها به سختی شروع به کتک زدن من می کردند. و در اینجا معلوم می شود - از زمان حمله شما ، آنها حق دارند به شما پاسخ دهند.

- ما هنوز می دانیم که حداقل یک مورد از این دست در روسیه وجود داشته است و حتی در فیلم نیز ضبط شده است. نام این دختر ویکتوریا بود. آیا او را می شناسید؟ - بله ، ما در یک باشگاه ، حتی بوکس ، تمرین کردیم. راستش ، من به او برای این عمل احترام می گذارم. نمی گویم او کار درستی انجام داده است. ما در مورد سلامتی صحبت نمی کنیم ، اما دقیقاً از نظر روحیه عملی ، از نظر قدرت درونی ، این حداقل قابل احترام است. همه بچه هایی که آنجا می روند نمی توانند اینگونه رفتار کنند.

- ما هنوز در کشور مردسالار پیروزمندانه زندگی می کنیم ، و این از نظر بسیاری از مردان کاملاً بی زیبایی است. - جنسیت گرایانی وجود دارند که معتقدند شما باید در آشپزخانه بورچ بپزید - بگذارید آنها این کار را بکنند. آنها به من گفتند ، این به هیچ وجه من را آزار نمی دهد. در مورد دعوا در پاکسازی ، من خودم می فهمم که این طبیعی نیست. هیچ کس با قوانین دیگری زندگی نخواهد کرد.

درباره روابط

- بیایید یک وضعیت دیوانه وار را تصور کنیم: شما با یک جوان از مدرسه نیز ملاقات می کنید ، همه چیز برای شما خوب است ، به او نزدیک می شوید: "اما من هم می خواهم". و او می گوید: "بیا ، بیا با هم برویم." و بنابراین شما همراه می روید ، کسی را با هم به پایان می رسانید ، وگرنه او شما را پاره می کند. " عاشقانه ، ها ها!

- عشق - برای یک مرد سخت خواهد بود که دخترش را در معرض ضربه قرار دهد. این طبیعی نیست به عنوان مثال ، در ورزش زوج هایی وجود دارند که در ردیف یکدیگر قرار دارند. اما ، به نظر من ، آنها چنان نگران یکدیگر هستند که نمی توان از چنین دیدگاهی سال کرد.

- مانند این آدامس "Love Is" و درج مقاله: "عشق این است که با دوست پسر خود در پاکسازی با هم دعوا کنید." - پایان کار او را تماشا کنید و کمک کنید. نه ، این نوعی انحراف است.

- اگر با کاندیدایی روبرو شوید که برای اسپارتاک ، بلکه برای زسکا ، دینامو ریشه یابی نمی کند ، وضعیت چگونه خواهد بود؟ - نکته اصلی این است که ما از نظر کیفیت درونی با هم مطابقت داریم. این دیگر خیلی ترسناک نیست ، زیرا شما قبلاً این مفاهیم را پشت سر گذاشته اید و کمی گسترده تر می اندیشید ، و به همه چیز متفاوت نگاه می کنید.

- و تیم شما را محکوم نمی کند؟ چگونه در اتحاد جماهیر شوروی این مجموعه می تواند ارتباطات اشتباه را محکوم کند - وقتی صحبت از این شود ، ما فکر خواهیم کرد. در اروپا ، آنها می توانند راه بروند ، شخصی از تیم دیگر را ببینند و تقریباً بکشند ، اما ما به طریقی مدت طولانی است که آرام هستیم.

درباره مبارزات مشت برهنه در مسابقات برتر سگ

- چرا من با این موافقت کردم؟ در ماه مارس ، قرنطینه آغاز شد ، همه مبارزات و مسابقات لغو شد. طبق معمول ، من برای چیزی آماده می شدم: من قبلاً در MMA شروع به تحمل وزن کردم ، اما در آنجا نیز همه چیز لغو شد ، زیرا مرزها بسته بودند. و فکر می کنم: من دور هم می نشینم ، تمرین می کنم ، هیچ اتفاقی نمی افتد - بلافاصله این بی علاقگی به وجود می آید. وقتی کاری برای انجام دادن وجود ندارد ، شما نمی دانید هدف شما چیست - همه چیز غم انگیز ، غم انگیز است. فکر کردم: "در واقع چه چیزهایی را باید از دست بدهم؟" این به هیچ وجه در رتبه بندی تأثیر نمی گذارد ، من مقداری پول بدست خواهم آورد. البته به سختی می توان از آن به عنوان یک ورزش نام برد. در واقع این یک مبارزه است که در نظر همه برای دریافت پول است.

- در طول مبارزه با Ekaterina Holovataya ، سر شما اغلب کج شده بود ، و شما فقط آنجا را خرد کردید. خوب خرمن ، ضربه - آیا این یک ورزش نیست؟ - زیرا این یک مبارزه است. نگران چهره بودم. من 100٪ مطمئن بودم که با کاپوت و عینک نیمه صورت به مترو برمی گردم. وقتی برای جنگ رفتم آنها را با خود بردم. اما فکر کردم - ممکن است در خیابان نیز خرد شوی.

- به نظر می رسد که شما از نتیجه اعلام شده خیلی راضی نبودید - تساوی - بله. ابتدا نفهمیدم چه اتفاقی افتاده است. وقتی دو دست بلند شد ، فکر می کنم: "اوه ، همه جنگیدند ، همه همرزمان خوب". سپس رینگ را ترک می کنم ، آنها می گویند: "شما برنده شدید". اینها افرادی هستند که من آنها را نمی شناسم ، آنها را برای اولین بار می بینم. سپس به خودم آمدم ، فیلم را تماشا کردم - تردیدهایی بوجود آمد. و سپس آمار آمار ظاهر می شود. می بینید که مال من بالاتر است. در نتیجه - یک تساوی. عجیب است

- چرا ضریب روی شما خیلی زیاد بود ، و روی حریف شما خیلی کم بود؟ - من نمی دانم

"یعنی شما در این مبارزه خارجی بودید ، قضاوت بر اساس شانس." "بله. شب قبل از جنگ او را دیدم. نگاه کردم - تازه آزرده شدم. من فکر می کنم ، "چه خبر است؟" من نمی دانم آنها چگونه این شانس ها را از کجا می آورند؟ اما واقعاً ناخوشایند بود.

- در آخر چقدر در Top Dog درآمد کسب کردید؟ - 40000 روبل خروج ، پیروزی و پاداش غیررسمی در غروب گرفته شد. مثل این. برای badyagu کافی است.

- آیا چنین احساس کثیف برخی جنگنده های ارزان قیمت آمریکایی را نداشتید؟ جایی که دو دختر در حال دعوا هستند ، مردان شکم شکم نشسته اند ، بزاقشان جاری است و آنها به آن نگاه می کنند - نه ، ما در گل و لای جنگ نکردیم.

- آیا در داخل نوعی مانع اخلاقی دارید؟ دفعه بعدی آنها خواهند گفت: 100000 روبل برای رفتن به - من در گل و لای نمی جنگم.

- یا تا تنه برهنه؟ - نه ، خوب ، این نوعی پورنوگرافی است. این یک مبارزه برای من است. شما به MMA می روید - دست ها ، پاها ؛ در بوکس - شما بوکس می کنید. شما به Top Dog می روید - بدون دستکش می جنگید. چنین چیزی وجود ندارد که یکدیگر را به وسیله موها یا چیز دیگری بکشید. اینها در حال حاضر ویژگی های خارجی هستند که هیچ ارتباطی با نبرد ندارند ، من هرگز به سراغ آنها نخواهم رفت.

آنها در حال حاضر چیزهای مختلفی را ارائه می دهند. در VK آنها می نویسند: "آیا اکنون می توانید با لباس شنا 5000 روبل رقابت کنید؟ هیچ دوربینی وجود نخواهد داشت ، فقط سه دقیقه با یک لباس شنا با یک دختر یا یک مرد مبارزه کنید. " پیشنهادات دائماً در حال ورود هستند. نمی دانم چرا ، اما تعداد آنها زیاد بود. اکنون - سالی یک بار. شاید در حال حاضر جذاب نیست ، ها ها

پیش از این ، آنها دائما می نوشتند: "برهنه با یک دختر مبارزه کنید ، می بینم." شما فکر می کنید: "چه خبر است؟" و در نمایه خود ، روی آواتار خود ، دو دختر با لباس شنا در موقعیت نامفهوم با یکدیگر درگیر شدند. چنین منحرفانی نیز می نویسند. "آیا می توانم پاهای تو را ببوسم؟" ایناهاش.

آیا می توانید در حین انجام ورزش های رزمی زنانه بمانید؟

- می بینم که مانیکور داری. برای یک مبارز غیرمعمول است! »اینطور شد. من را اذیت نمی کند زیرا من را آزار نمی دهد. خوب ، چه مشکلی وجود دارد؟

- زنانی که به ورزش های رزمی ، وزنه برداری مشغول هستند ، از یک سو چهره ای بسیار لاغر ، اما در عین حال مردانه می گیرند. آیا این شما را از داخل دور نمی کند؟ به نظر من اگر با کمک هورمون ها ، شیمی در روند طبیعی بدن تداخل ایجاد کنید ، این اختلال ایجاد می کند. بله - این نه تنها بدن شما را تغییر می دهد ، بلکه همچنین صورت شما. به نظر من ممکن است برخی از ویژگی های مردانه صورت ظاهر شود. این البته خیلی زیبا نیست.

- می توانید عضلات ، از جمله عضلات روی پایتان را ببینید - نمی دانم ، مناسب من است. اگر وزن من 90 کیلوگرم بود ، احتمالاً ناراحت کننده خواهد بود. احساس خیلی جذابی نخواهم کرد. و بنابراین من در لباسهایم جا می گیرم ، مشکلی از این بابت وجود ندارد. و اگر احساس عادی کنید ، ورزش به هیچ وجه تأثیری نخواهد داشت. کبودی ، شکستگی بینی ، گوش وجود دارد - این همه واضح است. اما اگر احساس می کنید مثل یک دختر هستید

- آیا در این ورزش به لزبین ها برخورد کرده اید؟ - بله. آنها حتی مرا برای خودشان بردند ، ناراحت کننده بود. کمی دلخور شده ام. نمی دانم چرا آنها چنین تصمیمی گرفتند. آنها گفتند: "تو هم از ما هستی؟" من جواب دادم که نه من درک می کنم که ما باید با آرامش با انتخاب یک شخص ارتباط برقرار کنیم ، آنها چنین احساسی دارند و نمی توانند آن را تغییر دهند. صادقانه می دانم که برایم سخت است زیرا من هترو هستم.

- آیا محبوبیت شما بعد از تاپ داگ افزایش یافته است؟ دنبال کنندگان در اینستاگرام؟ - بله ، اما نمی توانم اینقدر بگویم. اساساً ، هیچ چیز تغییر نکرده است. بسیاری از مردم می پرسند ، اما من فکر نمی کنم که زندگی به نوعی وارونه شده است. مشترکین اضافه شده اند ، آنها خوب می نویسند و نه چندان خوب. بیشتر خوب اگر کسی به اندازه کافی بنویسد ، با برخی ارتباط برقرار می کنم.

"آیا شروع به شناسایی آن در خیابان کردید؟" "این چند بار اتفاق افتاد.

- از این بابت چه احساسی داری؟ - خوب است ، اما من گاهی اوقات خجالتی هستم. بیشتر آنها از من ، بچه های حدود پانزده ساله ، کوچکترند. بت جوانی!

دانشکده پلیس ، ممتاز

- بیایید در مورد تحصیلات شما ، که در زندگی دریافت کرده اید صحبت کنیم. من می دانم که این نیز بسیار جالب است. این یک دانشکده ملیشی بود ، درست است؟ بله ، خیلی سخت بود. كنترل شدیدی در آنجا وجود داشت: ما دائماً مورد بررسی قرار می گرفتیم ، انواع و اقسام اوراق را امضا می كردیم كه شركت در تجمعات ممنوع است ، رفتن به فوتبال یا مسابقات ورزشی غیرممكن است. طبیعتاً من به فوتبال رفتم. اما اگر به نوعی شرایط پیش آمده باشد و من نیز یک شرکت کننده باشم ، پس به احتمال زیاد اخراج می شوم. من حتی دیپلم قرمز داشتم.

- دیپلم قرمز؟ - بله

- و شما می گویید که برای شما سخت بود - سعی کردم درس بخوانم. بعد مجبور شدم جایی کار کنم ، فکر کردم ارزش امتحانش را دارد. اما آنها مرا به کمیسیون بهداشت نظامی نبردند.

- و خودت رو کی دیدی؟ یک عامل؟ من نمی دانم ، نوعی محقق. من بیشتر از اوراق رسمی جذب عمل می شوم.

- آن وقت چطور شد که در امنیت خصوصی کار کردید؟ اینطور است؟ - بله ، همینطور بود. من اولین مبارزه حرفه ای خود را انجام دادم. من توسط مربی ای که به صورت نیمه وقت در این منطقه کار می کرد آموزش دیدم و او شروع به بردن من با خود به میدان تیراندازی کرد. او گفت که این کار در زندگی مفید خواهد بود. "شما تمرین بدنی دارید ، بیایید ببینیم چگونه خواهد بود." و اینطور شد که بعد از مدتی به من پیشنهاد کار نیمه وقت - همراهی بچه ها شد: آنها را ببر ، بیاور داخل. من نمی توانم بگویم تهدیدی برای زندگی یا چیز دیگری وجود دارد.

- یعنی آنها والدین ثروتمندی بودند و شما باید فرزندان آنها را همراهی می کردید؟ - بله ، آثاری از این قالب وجود داشت. دختر را به فروشگاه و بازگشت اسكورت كنید.

- چرا دختران در این کار مورد نیاز هستند؟ - زیرا آنها توجه خود را به خود جلب نمی کنند و بر این اساس ، هیچ کس از آنها انتظار اقدام قاطع در صورت تهدید ندارد. وقتی این اتفاق ناگهانی رخ می دهد ، یک مرد ویژه آموزش دیده اعمال جسمی را انجام می دهد و دختر مشتری را به مکانی امن می برد.

"آیا هنوز در تیراندازی مهارت دارید؟" "مدت زیادی است که هیچ عملی وجود ندارد. وقتی این تمرین بود - در اصل ، همه چیز خوب بود.

در کانال Sport24 در Yandex. Dzene مشترک شوید

توصیه شده: