و چه چیزی کم داشت؟

و چه چیزی کم داشت؟
و چه چیزی کم داشت؟

تصویری: و چه چیزی کم داشت؟

تصویری: و چه چیزی کم داشت؟
تصویری: احمد نور و قائدی هم بازی شدند! - پرسپولیس مهدی پور را میخواهد - روزنامه سرخابی 2024, مارس
Anonim

من در حال حاضر بازنشسته شده ام - امسال. زندگی تمام نشده ، بیشتر صمیمی تر. اما داستانم را از کودکی شروع می کنم. من و خواهر دوقلوی من کاملاً توسط والدین بزرگ شدیم.

Image
Image

آنها برای اولین بار در هفده سالگی به رقص رفتند. آن را برای لاف نخورید ، اما هر دو بلند ، باریک و کمر مو بودند. ما حتی به خانه مدل در تالین دعوت شدیم. اما ما ساده دل بودیم ، همانطور که مادرمان دستور می داد زندگی می کردیم. و او ما را دنبال کرد ، حتی زمانی که آنها قبلا در خوابگاه زندگی می کردند. وقتش رسیده ، من ازدواج کردم. من پس از صمیمیت عاشق او شدم و هرگز از او رد نکردم. در دهه 90 پرشور ، هابی پس از کار شروع به معطل شدن کرد و اتفاق افتاد که از جمعه تا یکشنبه شب را در خانه نمی گذراند. یک بار او را در یک رستوران با یکی دیگر گرفتار کردم ، درخواست طلاق کردم. اما اقوام متقاعد شدند خانواده را خراب نکنند و ما آن را جبران کردیم. شوهر هم راه می رفت و هم راه می رفت.

در آن زمان ، مردان جالبی برای آشنایی به من مراجعه کردند ، اما من لحظه را غنیمت شمردم ، انتقام شوهرم را نگرفتم ، زیرا من اینگونه تربیت نشده ام. و او به همان چیز گوش داد: "من زود ازدواج کردم ، بالا نرفتم." شوهر کاملاً گستاخ شد - او حتی خیانت را پنهان نکرد. او همچنین به من توهین کرد و مرا زنی چاق و زشت خواند. در نتیجه ، ده سال هنوز عذاب کشیده و از هم جدا شده است. او مدتها با دیگری زندگی می کند و برای گفتگوهای قلبی پیش من می آید ، خودش را مقصر همه چیز می داند: " اما قطار رفت. بعد از طلاق ، من رابطه ای پرشور و سرزنده داشتم. اکنون من با مردی بسیار کوچکتر از خودم هستم. عاشق. ما وقتی می خواهیم با خودم ملاقات کنیم ، من قصد ازدواج ندارم. به اندازه کافی داشته ام. اما من هنوز نمی توانم شوهرم را درک کنم: چه چیزی کم داشت؟ شاید او جادو شده باشد؟ و با این حال ، اشک موش به او ریخت. من خوشحالم ، دوست دارم ، سفر می کنم. زندگی من تازه شروع شده است. من از هیچ چیز پشیمان نیستم ، اما او پشیمان است. اما این انتخاب او بود.

والنتینا ، گلندجیک

توصیه شده: