یک هنرمند نباید گرسنه باشد: دانشجویان Omsk در مورد زندگی یک فرد خلاق مدرن

یک هنرمند نباید گرسنه باشد: دانشجویان Omsk در مورد زندگی یک فرد خلاق مدرن
یک هنرمند نباید گرسنه باشد: دانشجویان Omsk در مورد زندگی یک فرد خلاق مدرن

تصویری: یک هنرمند نباید گرسنه باشد: دانشجویان Omsk در مورد زندگی یک فرد خلاق مدرن

تصویری: یک هنرمند نباید گرسنه باشد: دانشجویان Omsk در مورد زندگی یک فرد خلاق مدرن
تصویری: هنرمند خلاق ایرانی 2024, مارس
Anonim

"Omsk Here" همچنان در پروژه "20x20" خوانندگان خود را با ساکنان جوان و آینده دار این شهر آشنا می کند. قهرمانان امروزی ما آلیسا کوساکینا و ایوان نوسکوف همکلاسی ها ، هنرمندان جوان با استعدادی با نگرش متفاوت به هنر و زندگی هستند. آلیسا کوساکینا ، دانشجوی سال 5 دانشکده هنر ، دانشگاه آموزشی دولتی امسک. - چگونه و چه زمانی تصمیم گرفتید که می خواهید خلاق باشید؟ - من همیشه اشتیاق به نقاشی و هنرهای کاربردی داشته ام. در واقع هنر همیشه با من بوده است. از سه سالگی پدر و مادرم مرا به محافل و بخشهای مختلف بردند. دوست داشتم به چیزی نگاه کنم ، فرایندهای مختلف را مشاهده کنم و از طریق منشور درک خود ، آنچه را که دیدم به تصاویر گرافیکی زیبا تبدیل کنم. من به جز هنر نمی توانم کاری انجام دهم و نمی خواهم بتوانم. - حالا دوست دارید بیشتر در چه جهتی کار کنید؟ - من بیشتر به گرافیک تعلق دارم ، دوست دارم تکنیک ها ، شاخه های مختلف گرافیک چاپی را مطالعه کنم. به عنوان مثال ، امسال دوباره حکاکی مقوایی را برای خودم کشف کردم. - آیا برای یک هنرمند جوان آسان است که خودش را در اومسک بشناسد؟ - تعهدات من توسط فرهنگ و ساختار اومسک پشتیبانی می شود. ما یک موزه فوق العاده "مرکز لیبروف" داریم که پروژه های نمایشگاهی در آن برگزار می شود. ما همچنین توسط موزه "هنر اومسک" و "خانه هنرمند" پشتیبانی می شویم. شما می توانید به این سایت ها بیایید ، توانایی های خود را نشان دهید ، ببینید هنرمندان دیگر قادر به چه کاری هستند. تلفیقی ، ارتباطی بین هنرمندان جوان و تثبیت شده وجود دارد. احساس می کنم این برای خلاقیت من بسیار خوب است. - چگونه یک هنرمند جوان امروز می تواند خود را اعلام کند ، خود را مورد توجه قرار دهد؟ - من معتقدم مهمترین چیز برای یک هنرمند جوان سخت کوشی ، عدم توجه به چیزهای کوچک ، نگاه گسترده تر ، ارزیابی هوشیارانه نقش اوست. فقط از طریق جستجوی خود و زبان خود می توانید به چیزی برسید. و سپس همه چیز درست می شود ، نمایشگاه ها برگزار می شود و غیره. مسابقات بسیاری در اینترنت وجود دارد که می تواند به توسعه ، تبلیغ و تبلیغ کمک کند. نکته اصلی این است که دائماً روی خود کار کنید ، پیشرفت کنید ، بی حرکت نمانید و منزوی نشوید ، اما باز باشید. - آیا لازم است نقاشی یاد بگیرم یا داشتن یک استعداد ذاتی کافی است؟ - معتقدم آموزش ضروری است. با توجه به تجربه من ، می توانم تفاوت بین آنچه را که به دانشکده آمدم و آنچه را که به زودی ترک می کنم ، ببینم. البته لازم است که احساس بصری داشته باشید ، بلکه همه چیز را با منطق پشتیبانی کنید. من کارهای کسانی را که بدون دانش آکادمیک کار خود را در نقاشی آغاز کردند تجزیه و تحلیل کردم و سپس سواد طراحی ، ترکیب بندی و … را مطالعه کردم و دیدم که به چه چیزی تبدیل شده اند. - آیا لازم است که هنر را یاد بگیرم؟ - همیشه در خلاقیت مهم نیست ، نقاشی ، گرافیک ، مجسمه سازی یا چیز دیگری باشد ، هنرمند نوعی معنی دارد. لازم نیست به دنبال پاسخی برای سوال "منظور نویسنده چه بود؟" این نوعی تفکر پس از اتحاد جماهیر شوروی است و بسیار اشتباه است. نویسنده ممکن است به هیچ وجه چیز مقدس در کار نباشد. - آیا اغلب به نمایشگاه می روید ، به کارهای دیگر هنرمندان نگاه می کنید؟ - برای هنرمند شدن در آینده ، گرچه ممکن است فرد هنرمند نشود ، تماشای زیاد لازم است. من سعی می کنم نمایشگاه های مختلفی را که در حال برگزاری است ، تماشا کنم ، حتی نمایشگاه هایی که دور از چشم انداز من هستند. وقتی آن را به کسی نشان دادید ، اثر زنده می شود ، اهمیت پیدا می کند و با معانی پر می شود و کسی از آن قدردانی می کند. مهم نیست که بیننده چه احساسی را تجربه کرده است: منفی یا مثبت ، نکته اصلی این است که این احساس بوده است. - وقتی کار جدید خود را خلق می کنید ، به این فکر می کنید که بیننده چگونه آن را درک می کند؟ - نه ، وقتی اثری را خلق می کنم ، انگار در یک خلسه قرار می گیرم.وقتی درگیر روند خلاقیت هستم ، تصوری از آنچه درباره او فکر می کنم ندارم. نکته اصلی این است که ایده خود من را لمس می کند. تصویب ، به رسمیت شناخته شدن بعداً انجام می شود ، مهمترین چیز این فرایند است. هنر به خاطر هنر. - شما در حال گذراندن سال پنجم دانشگاه خود هستید ، بعد از فارغ التحصیلی قصد انجام چه کاری را دارید؟ - زندگی کوتاه است ، هنر ابدی است. من نمی خواهم دنیای پلاستیک پیروز شود. من می خواهم به خلاقیت ، هنر مشغول باشم ، تا چشم اندازم را مجسم کنم. این ارزشمند است! این مهم است که همه درک کنند که این مهم دیدگاه خود نسبت به جهان است. ما از حیوانات نه با دلیل و توانایی های جسمی ، بلکه با خلاقیت متمایز هستیم. ایوان نوسکوف ، دانشجوی سال 5 دانشکده هنر ، دانشگاه آموزشی دولتی اومسک. - فعالیت شما در هنر چگونه آغاز شد؟ - من در دهکده فوق العاده کوچک توپولنوی ، قلمرو آلتای متولد شدم. من کودکی یک دهکده معمولی داشتم: من در باغچه ، پر از گاو ، به پدر و مادرم کمک کردم. پدر من نجاری است ، زمانی پدرش ، پدربزرگ من به او آموخته است. او یک اسکنه ، یک تکه چوب ، یک عکس حواصیل در دستان خود داد و گفت: "آن را بگیرید ، امتحان کنید." در پایان ، او چنان گیر افتاد که هنوز هم این کار را می کند. بنابراین پدرم یک مداد به من داد و گفت: "بکش ، سگی دروغ می گوید." در نتیجه ، شروع به کشیدن هر آنچه دیدم. سپس والدینم طلاق گرفتند ، و ما به دهکده بزرگتری نقل مکان کردیم ، جایی که من قبلاً به یک مدرسه هنر رفته بودم. - ایده های نقاشی ، طرح جدید را از کجا می یابید؟ - من همیشه علاقه مند به تاریخ بوده ام ، اکنون دوره سلطنت ناپلئون ، اصلاحات وی و … را مطالعه می کنم. من به شما یک راز می گویم که اخیراً نقاشی جدیدی را شروع کردم این یک کار بزرگ است ، جایی که ناپلئون در برابر پس زمینه مقامات با اشک می ایستد. من بیشتر به چنین ژانرهایی ، طرح های داستانی ، که نوعی اندیشه را پیشنهاد می کنند ، متمایل هستم. - معنای هنرمند بودن را برای خود چگونه تعریف می کنید؟ - من هنر می کنم زیرا این چیزی است که حداقل مرا آزار می دهد. من اغلب به این فکر می کنم که اگر مجبور نبودم درآمد کسب کنم ، چه کار می کردم اما هنوز جواب آن را پیدا نکردم. بسیاری از هنرمندان مشهور دوست نداشتند در مورد آنها بحث شود. به عنوان مثال پیکاسو گفت که هنرمندان باید درمورد اینکه از کجا رنگهای خوب بخرند صحبت کنند. این موقعیت به من نزدیک است. من سعی کردم در این زمینه کار کنم ، گرافیک برای بازی های رایانه ای ایجاد کردم. به گونه ای به ذهنم خطور کرد که یک چیز برای سفارش رنگ آمیزی است ، و یک چیز دیگر برای خود ایجاد کردن. - آیا اغلب با سایر هنرمندان خارج از دانشگاه ارتباط برقرار می کنید؟ - پیوستن به تیم برای من همیشه دشوار بود: در مهد کودک ، در مدرسه ، در دانشگاه. وقتی در خیابان نقاشی می کشم و آنها با این س toال به من می آیند: "آه ، شما هنرمند هستی؟" ، من معمولاً سکوت می کنم ، زیرا نمی دانم چه جوابی بدهم. احتمالاً ، من خودم هستم و تا آخرین بار خواهم ماند. به نوعی از همه راحت نیستم - انتقاد از کار خود را چگونه درک می کنید؟ - مهمترین مسئله سازنده بودن انتقاد است. من در سال اول خود داستانی داشتم ، ما مجبور شدیم عقاب را از گچ بریزیم. قبل از آن من اصلاً چنین کاری نکرده ام ، از روستا آمده ام. من کارم را نزد یک معلم مجسمه سازی آوردم و او گفت: "این چه مرغ است ، چرا اصلاً با آن به من رسیدی". من می خواستم نوعی ارزیابی عینی داشته باشم ، به عنوان مثال ، عقاب من چنگال کوتاهی دارد یا منقار به اندازه کافی خم نشده است. طبیعتاً دیگر برای مشاوره به چنین معلمی نمی روم. - و اگر ما نه در مورد آموزش ، بلکه در مورد کار خلاق صحبت می کنیم؟ - اگر شخصی کار خود را همانطور که قصد داشت خلق کند ، در این صورت حتی عدم دقت در آن نیز بی اهمیت است. ما به عنوان مثال درباره روش مداد در کار خلاقیت خود بحث نخواهیم کرد. فقط دسته های "مانند" و "دوست نداشتن" در اینجا مهم هستند. به طور کلی ، من فکر می کنم اگر بیننده در کار شیفته چیزی شد ، لازم است که این موضوع را به نویسنده بگویید و اگر چیزی خوشایند نیست ، بهتر است سکوت کنید. انتقاد در صورت پرسش مناسب است. - بعد از فارغ التحصیلی قصد انجام چه کاری را دارید؟ - من می خواهم برای جامعه کار کنم ، اما دقیقاً نمی دانم چگونه. مردم تنها حیواناتی هستند که فرصت مطالعه چیزی ، پرواز به فضا را دارند.اگر فرصتی برای رد امور روزمره و تصور اینکه همه ما برای یک هدف جهانی تلاش می کنیم وجود داشت ، آنگاه بشریت به موفقیت های زیادی دست می یابد. عکس هایی از بایگانی شخصی قهرمانان نشریه

توصیه شده: