مردی از استرالیا یک عکاس حرفه ای بود و کارهایش را برای رسانه های چاپی می فروخت. بیشتر از همه ، او ترجیح می داد از مناظر طبیعی عکس بگیرد. بار دیگر ، وقتی این مرد برای یک عکاسی بیرون رفت ، حتی نمی توانست تصور کند که این جلسه خیلی غیرمعمول شود. و این حتی درباره زیبایی خارق العاده آن صبح مه آلود نیست ، بلکه مربوط به آنچه در تصویر بعد از آن ظاهر شد است.
به گفته این مرد ، آن روز صبح کاملا عادی بود. مه غلیظ و تازه ای وجود داشت که از طریق آن پرتوهای روشن خورشید راه خود را باز می کردند. پس از گرفتن حدود پنجاه عکس ، استرالیایی بر خلاف آنچه هنگام بررسی فریم ها در تصویر یافت ، متوجه چیز غیرعادی نشد. آنچه دید او را ترساند.
هنگامی که این مرد در حال جستجوی مواد بود ، در یکی از عکسها متوجه خانه ای در یک علفزار شد ، اگرچه در واقع حداقل 5 سال ، تا زمانی که عکاس در این منطقه زندگی می کرد ، هیچ ساختمانی وجود نداشت.
[زیرنویس] frasercoastchronicle.com.au [/زیرنویس]
عکس به وضوح یک خانه سفید کوچک را نشان می دهد ، حتی ، به نظر می رسد ، در پنجره ها چراغ وجود دارد. عکاس نمی توانست بفهمد این چیست: نقص در عکس ، تخیل غنی آن یا یک جلوه واقعا عرفانی.
او که به این موضوع علاقه مند بود ، شروع به جستجوی اطلاعات در مورد این مکان در اینترنت کرد و با یک عکس به همان اندازه جالب روبرو شد. همان زمین و خانه ای کاملاً مشابه در همان مکان داشت. این مرد از همسایه ها فهمید که چنین خانه ای واقعاً در اینجا است ، اما حتی قبل از انتقال او به اینجا نیز ویران شده است.
[زیرنویس] frasercoastchronicle.com.au [/زیرنویس]
در این داستان تصادفات زیادی وجود دارد ، اما آنچه در آن است یک معما باقی مانده است. شاید عکاس به مرور زمان به یک سوراخ برخورد کرد ، لحظه ای به گذشته منتقل شد.