چگونه لذت جنسی را در این عصر "رضایت" درک کنیم؟

چگونه لذت جنسی را در این عصر "رضایت" درک کنیم؟
چگونه لذت جنسی را در این عصر "رضایت" درک کنیم؟

تصویری: چگونه لذت جنسی را در این عصر "رضایت" درک کنیم؟

تصویری: چگونه لذت جنسی را در این عصر "رضایت" درک کنیم؟
تصویری: بهترین روش های تحریک جنسی زنان 2024, مارس
Anonim

نحوه برخورد جوامع با رابطه جنسی چیزهای زیادی در مورد آنها می گوید. مکان های مختلف و نسل های مختلف زمینه های جنگ جنسی خود را دارند. از قوانینی که ازدواج های مختلط گرفته تا ممنوعیت مجرمانه ارتباط همجنسگرایان و ارائه خدمات صمیمی را منع می کند ، این بحث ها پیرامون این است که با چه کسی می توانیم رابطه برقرار کنیم ، چه زمانی و با چه شرایطی. بحث کنونی درمورد اینکه چه جنسیتی باید باشد ، موضوع انتخاب فردی و خودمختاری جنسی است. به نظر می رسد که ما در دوران رضایت متقابل زندگی می کنیم.

Image
Image

این ایده که رضایت برای انجام رابطه جنسی باید نقطه آغاز تعیین دقیقاً رابطه جنسی مورد قبول و مطلوب اجتماعی باشد ، دور از ذهن نیست. تا حدی به این دلیل که رابطه جنسی در زمان های مختلف معنای بسیار متفاوتی دارد. رابطه جنسی برای پول می تواند منجر به تجارت ، شرایط قراردادی شود که در آن طرف ها چانه بزنند و با اقدامات خاص با قیمت تعیین شده موافقت کنند. اما همه روابط جنسی را نمی توان - یا باید - به ملاقات اتمیستیک ذهن دو فرد تقلیل داد. گاهی اوقات آنچه می خواهیم از قبل برای ما شناخته نشده است. آرزوها و راه های ویژه تری برای ارضای آنها اغلب در همان لحظه روابط جنسی ظاهر می شوند و بوجود می آیند. خودمختاری جنسی منحصراً مربوط به اراده شخصی نیست ؛ بلکه بیان آن از طریق تعامل دو (یا بیشتر) شریک است. رابطه جنسی می تواند یک تجربه بی نظیر اتوپیایی باشد به این معنا که عمل روابط جنسی راه های جدید برقراری ارتباط با یکدیگر را ایجاد می کند.

لذت جنسی در زنان اغلب پیچیده تر و کمتر قابل پیش بینی از مردان است. از نظر تاریخی ، این فرض به تنظیم بیش از حد توانایی های جنسی و تولید مثل زنان کمک کرده است. ابهام اینکه میل جنسی چیست و چگونه باید ابراز شود یک هنجار جنسی است تا یک استثنا. به همین دلیل است که نویسندگان پروژه های رهایی زنان باید به جای عبور از آن ، روی چگونگی پرداختن به این واقعیت تمرکز کنند.

تحقق بخشیدن به خود جنسی همچنین می تواند زمانی اتفاق بیفتد که در هر دو طرف ترس ، دافعه و عدم اطمینان وجود داشته باشد ، همچنین تحریک و کنجکاوی وجود داشته باشد. در لحظاتی از این دست ، با به دست آوردن درجه ای شدید از عدم امنیت شخصی ، می توانیم فضایی را ایجاد کنیم تا درجه نهایی اعتماد به وجود آید. این اعتماد مبتنی بر رضایت نیست ، بلکه متعهد به پذیرفتن این واقعیت است که لذت و خطر جنسی اغلب در کنار هم قرار دارند. در حالی که تقارن جنسی خطر سقوط در منطقه رابطه جنسی بد را از بین نمی برد ، اما همچنین می تواند الهام بخش باشد زیرا پتانسیل تماس جنسی ، توانایی تغییر و تمدید ما را به غیر منتظره ترین روش ها تشخیص می دهد.

مانند رضایت آگاهانه از رویه های پزشکی ، رابطه جنسی توافقی دارای یک تفسیر حقوقی است که با گذشت زمان تکامل یافته است. این اصطلاحی است که قانون برای تشخیص جنسیت جنایی و غیر خشونت آمیز به کار می برد. اما چگونه می توان وجود یا عدم رضایت متقابل را تعیین کرد؟ حتی آن دسته از سیستم های صلاحیت قضایی که با خشونت جنسی سروکار دارند و مبتنی بر تشخیص رضایت است - درصورتی که رضایت به عنوان یک محصول ذهنی از شعور شاکی در زمان ادعای خشونت جنسی ادعا شود - به تفسیر فقهی رضایت متکی هستند.جدا از رضایت یا رد صریح ، شهادت متقاضی با انواع دیگر شواهد ، از جمله رفتار کلامی و غیرکلامی هر دو طرف در طول رابطه آمیخته است. سپس قاضی باید تصمیم بگیرد که اظهار نظر مخالفت در کل چقدر معتبر است و آیا متهم می دانسته است یا موظف بوده است که موافقت در بعضی مواقع پس گرفته نشده است. از ابتدا تا انتها ، قانون با تکیه بر انواع مختلف شواهد و نشانه ها ، مستقیم و غیرمستقیم ، تفسیر رضایت را بنا می کند.

این بدان معنی است که رضایت به خودی خود موضوعی نیست که یک شریک جنسی یا هیئت منصفه بتوانند آن را پیدا کنند. رضایت چیزی نیست که نشانگر چگونگی درک یک جامعه خاص از رفتارهای خاص جنسی باشد. ما لحظه ای که تصمیم می گیریم رفتار جنسی از مرز اجبار ، سازش و خطر پذیرفته شده در فرهنگ ما عبور کند ، عدم رضایت را اعلام می کنیم.

بسیاری از فمینیست ها استدلال می کنند که مشکل ماهیت رضایت نیست ، بلکه اقدامات قانونی کافی نیست. به عبارت دیگر ، قانون باید برای پیگیری تغییرات فرهنگی مورد نیاز جنبش #MeToo تنظیم شود. طرفداران اجماع مثبت معتقدند که شرکای جنسی باید فعالانه بدنبال سیگنالهای واضح رضایت در طول عمل جنسی باشند. به ما گفته می شود "رضایت سکسی است". وقتی زنی ادعای خشونت علیه خود می کند ، باید او را باور کنیم. سپس بار گناه به دوش متهم می افتد ، که باید ثابت کند در چنین شرایطی اقدامات مشخصی را انجام داده است تا بفهمد شریک زندگی اش موافقت کرده است. به ما گفته می شود که اگر رفتار جنسی خود را مطابق با این انتظارات تغییر دهیم ، فرهنگ ما ایمن تر و جنسی تر می شود. کدام فمینیست عاقل مخالف است؟

اما این منطق دو اشکال عمده دارد. اولاً ، هم فمنیست های محافظه کار و هم طرفداران جنسیت مدت هاست تشخیص داده اند که رویکرد دودویی روشن / خاموش رضایت واقعیت جنسی را به معنای فرهنگی یا قانونی منعکس نمی کند. در هنگام رابطه جنسی ، "رضایت" به طرز نسبتاً بی نظمی ظاهر و از بین می رود. همان رابطه جنسی ، به طور کلی ، می تواند به طرق مختلف تحقیرآمیز و در عین حال حیرت آور ، نفرت انگیز و در عین حال جذاب ، ترسناک و در عین حال هیجان انگیز باشد. علاوه بر این ، رابطه جنسی توافقی همان رابطه اختیاری نیست. برعکس ، رابطه جنسی غیر توافقی همان جنسی مردود نیست. تساوی رضایت با میل صریح تغییر ذاتی نوع جامعه است که جامعه در جهت هشدار دهنده - یعنی قهقرایی - قابل قبول می داند.

سیستم رضایت "مشتاقانه" ارائه شده توسط دیگر فمینیست ها ، از جمله رابین وست ، این مشکلات را بیشتر توضیح می دهد. این فمینیست ها با تأکید بر شرایط اجبار زنان که در آن روابط دگرجنسگرایانه "عادی" ، از جمله در ازدواج رخ می دهد ، استدلال می کنند که جرم انگاری هر عمل جنسی ، خواه توافقی و خواه ناخواسته ، نتیجه اجبار است. قانون و جامعه فقط باید از جنسی حمایت کنند که مبتنی بر میل صادقانه باشد.

با این حال ، هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم حتی اعمال جنسی مبتنی بر میل واقعی به نوعی با رابطه خوب رابطه دارد. با این وجود حتی رابطه جنسی ناخواسته یا رابطه جنسی تا حدی مطلوب نیز می تواند مهیج و تحول آفرین باشد. آزمایشات ناشی از درد یا ترس می تواند مرزهای جنسی پیش بینی شده را دقیقاً به این دلیل تغییر دهد که مربوط به حالات آسیب پذیر شخص است. می توان تصور کرد که ، به عنوان مثال ، جذابیت در مورد خفقان حداقل تا حدودی به دلیل ترس واقعی است که ایجاد می کند.

بنابراین ، ما نمی خواهیم بگوییم که هیچ محدودیتی در رابطه جنسی وجود ندارد ، بلکه همه را به ایجاد محدودیت هایی منطبق با توانایی اروتیک رابطه جنسی دعوت می کنیم. آستانه اعتماد فضایی است که در آن شرکا می توانند ارزش تجارب جنسی را دقیقاً کشف کنند زیرا در اینجا آنها مستقیماً مرز بین قابل قبول و غیرقابل قبول را لمس می کنند. مفاهیم رضایت مثبت و مشتاقانه این نوع عمل جنسی را غیرعادی و مجرمانه نشان می دهد. این اشتباه است

#MeToo به وضوح مرد سالاری را زمینه فرهنگی خود می داند و در بحث خود آن را هدف قرار می دهد. نمایندگان این جنبش زنان را به عنوان موضوعات سلطه جنسی مردان در نظر می گیرند. ما اطمینان داریم که مردان علاقه مند به گسترش یا حداقل حفظ اشکال کنترل اجتماعی موجود بر روی زنان هستند. فرض بر این است که آنها می خواهند "تا آنجا که ممکن است" پیش از مواجهه با اختلاف نظر زن. بر اساس چنین بینشی ، در بهترین حالت ، تصویری کاملاً خاص و قهقرا از جنسیت انسان پدیدار می شود. در بدترین حالت ، ما را ترغیب می کند تا رابطه جنسی را به روشی محافظه کارانه کنترل کنیم. چشم انداز واقعی جنجال جنسی امروز این است که فضای جدیدی برای ارزیابی نظری مرزهای رابطه جنسی واقعا جسورانه و راضی کننده فراهم می کند.

توصیه شده: