دختر محبوب خود را از مادرش دور کرد

فهرست مطالب:

دختر محبوب خود را از مادرش دور کرد
دختر محبوب خود را از مادرش دور کرد

تصویری: دختر محبوب خود را از مادرش دور کرد

تصویری: دختر محبوب خود را از مادرش دور کرد
تصویری: ۲۰ تا از آبروبرترین سوتی های تلویزیونی 2024, مارس
Anonim

ورق زدن این آلبوم ترسناک است. عکس ها صورت ها را بریده اند ، تکه ها را بریده اند. فقط دو نفر در عکس های زندگی قبلی خود حضور دارند - مارینا پتروونا و دختر بزرگش. از همسر ویتالی و دختر کوچک ناتاشا چهره های بی سر ، تکه های دست ، یک موی باد در باد باقی ماند.

Image
Image

وقتی مارینا پترونا شوهر اول خود را طلاق داد ، او بیست و نه ساله بود ، دختر بزرگ ژانا ده ساله بود و ناتاشا کوچکترین هشت ساله بود. سپس وی ویتالی را ملاقات کرد. او به عنوان ناوبر دوم با یک کشتی باری خشک قایقرانی کرد ، هم سن مارین بود. … مارینا پتروونا با چشمانی خشک و تب دار می درخشد و بدون تردید می گوید: - هنوز هم شب اول را به یاد دارم که او با من ماند. چنین عاشق لطفی!

آنچه منتظر شما هستیم …

خوشبختی یک ملوان چیست؟ در خانواده ای خوب و همسری مومن. فرمول روزمره خود را صد در صد توجیه می کند. یک خانواده؟ دختران و ویتالی ، خدا را شکر ، دوست شدند. همسر مومن؟ او اینجاست ، نه گولنا: خانه از محل کار. مارینا با سخت کوشی شروع به ساختن لانه خانوادگی کرد. پروازها در شرکت حمل و نقل سخت بود - هم به مدت شش ماه و هم به مدت هشت ماه. ویتالی سعی کرد پدر خوبی باشد: او با دختران به باغ وحش رفت ، آنها را به یک کافه برد و آنها را ناز کرد. - من بلافاصله گفتم: شما به ندرت در خانه هستید ، هرگز آنها را سرزنش نکنید ، لازم است که بازدیدهای شما تعطیل باشد ، بنابراین ما بسیار منتظر شما هستیم. عاقلانه؟ تضعیف نخواهید کرد. بنابراین ده سال خوشبختی در یک آپارتمان سه اتاقه در خیابان ستوان شیروکوف شکل گرفت. سرویس چینی ، مبلمان گران قیمت. در اتاق خواب ، سطح صاف تخت همسر وجود داشت - دنیای کوچک دنج مارینا ، جایی که تعطیلات روزهای قرمز تقویم نبود ، بلکه ورود کشتی "ایوان کوروتکوف" به بندر نووروسییسک بود. مارینا همسر خود را با دختر کوچکش ، که قبلاً ناتاشا هجده ساله بود ، پیدا کرد.

گادینا

این در خانواده ای غیر ممکن است که باهوش ترین و ساکت ترین زن فریاد می کشد. ناتاشا با یک توپ از کنار مادرش عبور کرد. مارینا پتروونا ، و یک سال بعد با خوشحالی می گوید که چگونه دخترش را گرفت و روی او تند زد ، اما سرش را به دیوار ، مقابل دیوار! از بالا پرید ویتالی به سختی توانست دختر را از او دور کند. وقایع به سرعت پیشرفت کردند. ویتالی ناتاشا را به کشتی برد و تقاضای طلاق کرد. مارینا پتروونا در یک لجبازی به سر می برد. دوستان سعی کردند از آنها دلجویی کنند: در اصل ، هیچ اتفاق وحشتناکی برای طبیعت رخ نداد. و قاضی نیز همین کار را بیش از یک بار با او تکرار کرد. او دستور داد در طلاق موضوع را اغراق نكند و صحنه هایی را در دفتر خود ترتیب ندهد. ویتالی و ناتاشا خویشاوندان نیمه خون نیستند بلکه کاملاً غریبه هستند. هیچ چیز غیر طبیعی نیست او ، البته ، همانطور که یک زن مارینا را درک می کند ، اما …

اولین مکان برای او وجود دارد

به طور کلی ، دنیا برای مارینا فرو ریخت. زنده ماندن از این واقعیت که همسایه ها با هیجان درباره وضعیت تند بحث می کردند ، دشوار بود. اما سم مهلک نه از غریبه ، بلکه از درون آمده است. مارینا پتروفنا دخترش را در کلیسا نفرین کرد و شروع به نوشتن یادداشت های "علیه او برای صلح" کرد. وقتی ژان به این موضوع پی برد ، او که هرگونه رابطه با خواهرش را نیز قطع کرده بود ، به دلیل مادرش ترسیده بود. مادر شب بیدار شد ، مثل یک شیر زخمی به طرف آپارتمان هجوم آورد. خرده ریزهای آورده شده توسط ویتالی ، یک مجموعه مورد علاقه ، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. شبیه خودم نبودم. ژان که تحمل آن را نداشت ، برای اقامت در یک خوابگاه رفت. - من خودم مقصر هستم ، احمق ، - مارینا پتروونا خود را با یک لباس آرایش کهنه می پیچد ، سیگار خود را می کشد. - ژانکا ، آنطور که باید ، او را صدا کرد ، پدر. و من اجازه دادم که ناتاشا اسمالا او را ویتالیک صدا کند. او ریخت - ویتالیک ، ویتالیچکا … و من ، یک احمق ، خوشحال شدم - چگونه دختر او را دوست دارد!

مامان ، چگونه خارج می شود؟

ناتاشا و ویتالی ازدواج کردند. آنها صاحب فرزند شدند. - آیا من مقصر هستم که ما یکدیگر را دوست داریم؟ و اینکه الان خواهر و مادر ندارم؟ می ترسم من الان مثل یتیم هستم. مامان من ، چرا همه چیز به این شکل پیش آمد؟! - تلخ و تلخ یک زن خانه دار شیطانی را گریه نکرد - یک کودک آزرده.

توصیه شده: